مردها مثل «مخلوط کن» هستند:
در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد.
مردها مثل «آگهی بازرگانی» هستند:
حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد.
مردها مثل «کامپیوتر» هستند:
کاربریشان سخت است و هرگز حافظهای قوی ندارند.
مردها مثل «سیمان» هستند:
وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی.
مردها مثل «طالع بینی مجلات» هستند:
همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه میگویند.
مردها مثل «جای پارک» هستند:
خوبهایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی ماندهاند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم
آخر این هفته جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود درآن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفا از آوردن اطفال، خودداری کنید!
بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید
تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه آن جشن افطاری کنید
البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها!
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید! ادامه مطلب ...
صحبتهای ضدونقیض مقامات دولتی درباره نحوه خوشه بندی و پرداخت نقدی یارانه ها، از یکسو باعث نگرانی و تشویش خاطر برخی هموطنان شده و از سوی دیگر دستمایه ساختن انواع لطیفه و پیامک توسط هموطنان خوش ذوق را فراهم آورده است.
به گزارش الف، برخی از این پیامک ها که این روز ها توسط پیامک مبادله می شود و نقل محافل شده به شرح زیر اند:
در مراسم خواستگاری
مادر دختر: خوب آقا زاده به سلامتی تو خوشه چندن؟
مادر پسر: راستش اس ام اس زده گفتن خوشه 3 ولی قراره اعتراض کنه بذارنش تو خوشه 2
مادر دختر: ما اصلا رسم نداریم داماد تو خوشه پایین تر از سه باشه، از الان گفته باشم...
درصف نانوایی
مشتری به شاطر: خدا بهت برکت بده شاطر!
شاطر: دعا کن تو خوشه یک بذارنم.
در اداره
کارمند خوش شانس به همکاران: آقایون خوشه سومی، حاجی تون تو خوشه یک رفته، خلاصه تعارف نکنین، پول مول خواستین درخدمتیم.
در آرایشگاه زنانه
شمسی خانم: شوهرم به اداره آمار اس ام اس زده، گفتن شما تو خوشه چهارین!
فخری خانم: این که چیزی نیس. شوهر من اس ام اس زده به اداره آمار که اگه واسه یارانه پول کم آوردین، عددشو بفرستین تا چکشو بکشم!
در پیاده رو
دستفروش: کوپن، بن کارمندی، عکس، پاسور، خوشه ...
یه روزی یه مرده نشسته بود و داشت روزنامه اش رو می خوند که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه سرش.
مرده میگه: برا چی این کارو کردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تیکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (Jeni یه دختر) نوشته شده بود .
مرده میگه : وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش jeni بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه.
سه روز بعدش مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر کوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.
وقتی به خودش اومد پرسید این بار برا چی منو زدی زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود.