جوک باحال تا حالا دقت کردین؟

جوک باحال تا حالا دقت کردین؟


تا حالا دقت کردین هر سری صبح کار دارین باید بیدار شین ( به هر دلیلی ) عمرا شب خوابتون نمیره

ولی وقتی صبح عملا بیکارین و قراره حوصله تون سر بره از 7 صبح بیدارین و به هیچ وجه خوابتون نمی بره


تا حالا دقت کردین هر سری می خوای تلویزیون نیگا کنی

تا ریموت رو ور می داری همه یادشون میوفته می خوان تلویزیون نیگا کنن.


تا حالا دقت کردین وقتی یه کلمه رو تو حرفامون زیاد استفاده می کنیم

کم کم برامون بی معنی میشه؟


تا حالا دقت کردین تابستونا آدما احساس زیادی به سرما می کنن و می گن کی زمستون میشه

اما وقتی زمستون میشه از بس بعضی وقتا سرد میشه می گن کی تابستون میشه  ادامه مطلب ...

شعر باحال و خنده دار پدر پسری

Image result for laughing

پــسر گــفــت بــابــا بــرام زن بگیر

دلــم گـشـتــه در بــنــد زلـفـی اسـیر

پــدر گــفـــت فـــرزنـــد دلــبــنـد باب

دوبـاره بــرایم چـه دیـــدی به خـواب

پــســر گـــفـــت دلـــــداده او شــــدم

اسـیـر دو چــشــم و دو ابــرو شــــدم

پـدر گـفتش ایـن عاشـقیّت عزا است

بـرایـم غم و غصه همچون غـذا اسـت

پـسرگـفـت عــزای تـو شـــادی مــن؟

غــم و غــصه ات عــشــقــبـازی مـن؟

پـدر گـفـت مگر مـغـز در کلّه نیست؟

شب و روز از غصه بَهرم یکی اســت

مـن هـمـچـون خـر لنگ در کار خود

بــمـانـدم کــمـر خــم شــد از بار خـود

بـود هـشـت من رهن نُه ای پسر

شــدم از غــم مـُفــلسی خِــنـگ و خــر

تــو دیـگــر مـَنـه قــوز بــالای قــوز

کــمــی هــم بـه بـدبخـتی ام چشــم دوز

بــمـانــدم چــو مــرغــی اسـیر قفس

بــرایـــم نــمــانـــده دگــر یــک نــفــس

پـسر گـفــت تــا حـل شـود مشکلات

شـوم مــن در ایــن جنگ شطرنج مـات

شــود مــوی مـن همچو دندان سپید

زســر هـرچـه عشق است خواهد پـریـد

جدید ترین جوک سال

Image result for laughing

یه مــُــدل خودآزاری هست که آدم عاشق کسی می شه که نمی تونه کوچکترین ارتباطی باهاش داشه باشه !

اصن شترمرغ از اسمش معلومه داره مسخره بازى در میاره.

با داییم رفته بودم موبایل بخریم

داییم به فروشنده میگه: به نظر شما کدوم رنگو بخریم ؟

فروشنده: والا این به سلیقه ی شخصیتون بر میگرده من نمیتونم نظری بدم

داییم: حالا شمااااا اگه بودی کدومو میخریدی؟

فروشنده: چی بگم والا.!!! شما باید بپسندین سلیقه ها متفاوته

داییم: سلیقه ی شما کدومو میپسنده؟  ادامه مطلب ...

کشتی تایتانیک و نفرین فراعنه

Image result for scary crashed ship

همه ما حتما در مورد کشتی تایتانیک و غرق شدن اون چیزایی خوندیم  و دیدیم ولی اینکه چه جوری این کشتی بزرگ که همه اونو جاوید و غرق نشدنی می دونستند 
با کوه یخی برخورد کرد و غرق شد به جز علل فیزیکی که برای غرق شدن این کشتی بیان شده یه علت متافیزیکی هم برای اون بیان شده که  مربوط به نفرین فراعنه هست طبق نوشته های موجود در اهرام مصر اشخاصی که بخواهند به جنازه های مومیایی شده خانواده فرعون نظری داشته باشند به عذابی جاوید مبتلا می گردند که بعضی از مصر شناسان براین باورند که تاتموس سوم یکی از فراعنه مصر جهت ایجاد رعب و وحشت در میان مردم مان ان عصر و جلوگیری از مقبره ها به کاتبان دستور داده بود تا در کتیبه های  سنگی متن نفرین نامه وی را حک کنند 
در سال 1911 میلادی تاجری فرانسوی به نام رنه موروا که در کشور انگلستان به کار تجارت اشیای قدیمی مشغول بود و در زمینه صنعت کشتی سازی نیز سرمایه گذاری می کرد به همراهی کاپیتان اسمیت ومهندس اندروز به مصر می روند بر حسب تصادف در انجا شاهد خرید و فروش تابوتی قدیمی متعلق به معبد امون  می شوند  

ادامه مطلب ...

شبحی با چشمان گریان

Image result for woman ghost

روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید و زنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند. گاه او در میان دو میهمان که مشغول صحبت بودند ظاهر می شد . یکی از آنها آن را میدید و گفتگو مبدل به حرف های بی سر وته می شد روزینا وپدرش که شیح بر آنها ظاهر می شد نمی توانستند با او رابطه برقرار کنند. تمام ظاهر شدن ها بدقت توسط روزینا یاداشت می شد او سعی داشت تا هویت شبح را حدث بزند . کسی که بیشتر ازهمه مشخصاتش با شبح یکی بود خانم "ایموژن سوبین هو" معشوقه صاحبخانه قبلی بود که بعد از مشاجره ای از خانه اخراج شده بود و در فقر وفلاکت در سال 1878 در گذشته بود. ظهور شبح بعد از یک جلسه ظهور اشباح در سال 1889 متوقف گشت. این ماجرا اگرچه در آن زمان توجه بسیاری را برانگیخت و توسط انجمن تحقیقات روح بدقت مورد مطالعه قرار گرفت فقدان شواهد بیشتر موضوع را از اهمیت انداخت و همگان آنرا به فراموشی سپردند. اما در سال 1958 واقعی شگفت رخ داد. مردی که در نزدیکی آن خانه می زیست شبی از جابرخاست و زنی را در قاب پنجره مشاهده کرد. او لباس دوران ویکتوریا را بر تن داشت سرش را پایین انداخته بود. وبه نظر می رسید به تلخی در دستمالی که بصورت گرفته بود می گریست وقتی مرد از ترس فریادی کشید زن ناپدید شد . مرد چیزی از شبح نشنیده بود و علاقه ای به مسائل فوق طبیعی نداشت بعد از آنکه زن بارها دیده شد که در اتاق ها وپله ها سرگردان بود و گاه به تلخی می گریست. پیدا بود که گذشت زمان آلام او را تسکین نداده است . اما اینکه چرا خانم محل ظهورش را تغییر داده هرگز معلوم نشد ..