روز اول:
اتاق شماره پنج، خونه جدید ما! جارو برقی رو از انبار می گیریم.علی خیلی بهداشتیه. همه جا رو برق میندازه حتی می خواد پنکه سقفی رو هم دستمال بکشه! حیف که سرعتش زیاده وگرنه می کشید! اتاق شده یه دسته گل. اینم یه جور زندگیه!
« الو مامان! یه هم اتاقی خوب پیدا کردم! چی؟! …. نه! پسره!»
« وای خداجون من دانشجو شدم!»
روز دوم:
« زندگی مستقل آدم رو مرد میکنه»
علی میگه. موافقم. احساس می کنم واقعاً دارم مرد می شم!
باز دمپائیم گم شد.
اشکالی نداره یکی دیگه می خرم.
« الو بابا! پول شهریه رو کی می فرستی؟ میشه هشتصد هزار! چی؟!……
به تومن دیگه!… الو بابا! خوبی؟! ……»
ادامه مطلب ...
سیب
موز
توت فرنگی
هلو
پرتقال
اولین انتخاب شما کدام خواهد بود؟
لطفاً خوب فکر کنید و به میز غذا حملهور نشوید!
این یک امتحان بزرگ است و نتایج آن شما را متحیر خواهد کرد.
انتخاب شما چیزهای عجیبی در مورد شما خواهد گفت.
باز هم فکر کنید و قبل از انتخابکردن به انتهای نامه نروید.
پس از انتخاب برای شناخت خودتان نتیجه را در انتهای صفحه ببینید.
عجله نکنید، خوب فکر کنید!
اگر انتخاب نهایی را کردید پایین صفحه را ببینید:
اگر کریستوفر کلمبوس ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند٬چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به همسرش٬ در مورد سوالات زیر می گذراند :
– کجا داری میری؟
– با کی داری می ری؟
– واسه چی می ری؟
– چطوری می ری؟
– کشف؟
-برای کشف چی می ری؟
– چرا فقط تو می ری؟
.
.
– تا تو برگردی من چیکار کنم؟!
– می تونم منم باهات بیام؟!
-راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟ ادامه مطلب ...
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند.
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتر است.
.
.
.
.
.
.
.
روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد… شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟
آب گوشت ساده: آدم خسیسی هستی… خب یه هزار تومن بیشتر بده با مغزشو بخور!
آب گوشت با مغز: معلومه که آدم با سلیقه ای هستی… جون منم آب گوشت با مغز رو خیلی دوست دارم.
چشم: آدمی هستی منطقی، با دوستان خیلی زیاد… الکی گفتم بابا خب چشم دوست داری اینکه تفسیر نداره!
مغز: مغز خالی؟ بابا بی خیال… مطمئنی؟ خیلی چربه ها… واسه سلامتی خودت می گم. چی؟ به من ربطی نداره؟ اصلاً حالا که اینجوریه تفسیر نمی کنم.
پاچه: اینکه دیگه نیازی به گفتن من نداره… آدم پاچه خواری هستی!
زبون: آدم سحرخیزی هستی… چون زبون همیشه زود تموم میشه!
بناگوش: خوب بناگوش رو همه دوست دارن… انتظار تفسیر هم داری؟
گوشت صورت: آدم بلانسبت خنگی هستی… آخه عزیز من گوشت صورت همون بناگوشه!
سنگک خالی: یا دانشجوی خوابگاهی هستی، یا سرباز! چون انگار غذای درست حسابی گیرت نمیاد…!
همه موارد فوق: آدم خیلی پولداری هستی… کوفتت شه!
هیچکدام: آدم خیلی علاف و بیکاری هستی که می ری طباخی فقط در و دیوار رو نگاه می کنی!