طنز خنده دار عصبی کردن مامان

طنز خنده دار عصبی کردن مامان

اگه تو هم نی نی هستی میتونی به راحتی مامانو کفری کنی و حالشو ببری!

وقتی مامان تو رو میبره مهد کودک حسابی گریه زاری کن! بد نیست یکم وجدان درد بگیره!

وقتی مامان بهت غذا میده تف کن! وقتی بابا میده بخور و لبخند بزن!

علم ثابت کرده اگه غذا رو بمالی به صورتت خوشمزه تر میشه!

جغجغتو بنداز زمین … ببین مامان چن بار خم میشه؟! اگه ده بار کمتر بود جیغ بکش که لاغر تر و خوشکل تر بشه!

وقتی مامان انگشتشو میکنه تو دهنت تا ببینه دندون در آوردی یا نه گازش بگیر تا بفهمه دندون درآوردی!

تو تخت خودت نخواب … تخت مامان اینا یک حالی میده!

یاد بگیر در توالت رو از تو قفل کنی و جیغ بکشی!

وقتی مامان میپرسه چیکار میکنی همیشه بگو هیچی مامان جونم!

زمستونا وقتی مامان لباساتو تنت کرد بگو ماماااااااااااااااااان … جیش!

نذار سرتو شیره بمالن! غذای مامان بابا خوشمزه تره!

یادت نره آدم قبل از اینکه قاشق چنگال داشته باشه انگشت داره!

حرفی رو که مامان میگه بی تربیتی هست رو همیشه یادت بمونه تا بعد ازش استفاده کنی!

میخوای همه بخندن؟! به مامان بگو میترسی تنهایی سوار سرسره شی!

میدونی یکی از کارایی که مامان خیلی دوس داره چیه؟! لباس شستن!

همیشه دو دقیقه قبل از رسیدن به مقصد بخواب!

هر وقت دکتر بهت گفت درد نداره وقت جیغ زدنه!


طنز خنده دار سه زن

Image result for laughing 3 women

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن.

 

زن فرانسوی گفت:به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم.

خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!

روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .

روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .

 

زن انگلیسی گفت:من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.

روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.

 

زن ایرانی گفت :من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم

اما روز اول چیزی ندیدم

روز دوم هم چیزی ندیدم

روز سوم هم چیزی ندیدم

شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم.

جوک های باحال و خنده دار 92

جوک های باحال و خنده دار 92

گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.

یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.

گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ …

گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان.

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

داشتم توی یک جاده می رفتم که چشمم خورد به یه تابلو که روش نوشته بود:

دوست داشتن دل می خواهد نه دلیل…

   ادامه مطلب ...

داستان ترسناک در باره یه یارو که میره تو یه خونه جن زده؟what؟؟؟؟؟+تفکرات من

سلام من محسن ربیعی هستم 24 سالمه ساکن کرج از بچگی

 با خودم عهد بستم هیچوقت نترسم برای همین از همان بچگی

 ترسناکترین فیلمها از قبیل جن گیر و طالع نحس و..رو میدیدم  و

احظار روح میکردم(خسته نباشی).حدود دو هفته پیش دختر جوان همسایه بغلی ما

یکشب در حالی که آتش گرفته بود از پشت بام خانه شان به حیات پرید

و تا سر حد مرگ سوخت.پدر پیرش هم دیوانه شد و در تیمارستان بستری شد.:/

 پلیس نتوانست علت مرگشو بفهمه و خونشون هم فعلا متروک مانده تا

یکی بیاد بخترش(بخرتش یچیزی مینویسی یه دور بخون از روش).خلاصه یکی از روزهای آخر هفته مادرم اینا

 چون حال مادربزرگم بد بود به تهران رفتند و گفتند شب می مانند

منم برای اینکه تنها نباشم (اونوقت می گه نمی ترسه) به دوستم مهرداد زنگ زدم و گفتم

 بیاد خونه ما اونشب ما در مورد همه چیز صحبت کردیم تا بحث رسید

 به ترس و وحشت مهرداد با لحنی از تمسخر گفت: اگه من الان اینجا

نبودم تو از ترس شلوارتو خیس میکردی نه و بعد هرهر خندید.

 گفتم: اگه یه نفر تو دنیا باشه که از هیچ چیزی نترسه اونم منم خودت خوب

 میدونی .(آره جون عمت)مهرداد با بی حوصلگی گفـت: برو بابا اینا همش حرفو دروغه

منم با عصبانیت گفتم: چرند نگو هیچم دروغ نیست

من از بچگی با جن و روح بزرگ شدم اصلا هم از هیچی نمیترسم(????)  ادامه مطلب ...

طنز باحال تفاوت شرایطی زن و مرد

طنز باحال تفاوت شرایطی زن و مرد

این مطلب فقط جنبه طنز دارد خواهشمندم به خودتون نگیرید

هنگام عبور از خیابان

خانم ها

سمت راست را نگاه می کنند.

سمت چپ را نگاه می کنند.

از خیابان رد می شوند.

 

آقایان

        سمت راست را نگاه می کنند، ماشین می آید .

        فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می گیرند و چون همگی راننده های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می شوند .

        راننده به شدت ترمز می کند.

        مرتیکه مگه کوری؟ (راننده می گوید) 

ادامه مطلب ...