لطیفه های کوتاه و خواندنی

لطیفه های کوتاه و خواندنی

خبرنگار: چرا قبل از هر بازی به حمام می روی؟

فوتبالیست: برای اینکه گلهای تمیز بزنم.!!!!

 

وخورم

یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ، وخورم!
یکدفه شیره نعره میکشه طرف میگه: مو گاهی وقتا غلط زیادی هم موخوروم.

 


قصاب

یارو میره خواستگاری. ازش می پرسن چه کاره ای؟ روش نمیشه بگه قصاب، میگه لوازم یدکی گوسفند دارم!

 


خیار

به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر؟
میگه: خیار!
بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟
حیف نون میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!

 


کجا به دنیا اومدی؟

جمشید از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. جمشید می گه: آخی! مریض بودی؟



دزدی

سه نفر میرن دزدی! صابخونه بیدار میشه و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن! صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه... صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه ... صدای گردو در میاره! به گونی سوم لگد میزنه ... هیچ صدایی در نمیاد ... دویاره محکمتر لگد میزنه ... باز صدا نمیده!؟ دفعه سوم که لگد میزنه یارو با عصبانیت میاد بیرون میگه بابا ... آرده ، آرد ... آرد صدا نداره! میفهمی؟ 

ادامه مطلب ...

چند تا لطیفه از غضنفر

چند تا لطیفه از غضنفر


« کیک هفتاد طبقه »
غضنفر میره قنادی ، میگه : ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید ؟! قناد میگه : نخیر نداریم . فردا دوباره غضنفر میاد ، میپرسه : شرمنده ، کیک هفتاد طبقه دارید ؟ باز قناد میگه : نخیر نداریم . خلاصه یک هفته تمام هر روز کار غضنفر این بود که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناد هم هرروز جواب میداده که نداریم . آخر هفته قناده با خودش میگه : این بابا که مشتریه ، بذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم ، یک پول خوبی هم شب جمعه‌ای بزنیم به جیب . خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه و جمعه رو میذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه . شنبه اول صبح غضنفر میاد ، میپرسه : ببخشید ، کیک هفتاد طبقه دارید ؟! قناد با لبخند بر لب میگه : بعله که داریم ، خوبشم داریم ! غضنفر میگه : قربون دستت ، 500 گرم از طبقه بیست چهارمش به ما بده !

 

چند تا لطیفه از غضنفر


« سقوط هواپیما »
یه هواپیما تو قبرستون سقوط میکنه ، فردا رادیو میگه : شب گذشته یک فروند هواپیما در حومه شهر سقوط کرده و تا این لحظه 34513 جسد کشف شده ! عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان همچنان ادامه دارد !

 

*************************


« بنفش »

از غضنفر میپرسن بنفش چه رنگیه ؟ میگه : قرمز دیدی ؟! آبیش ! 
ادامه مطلب ...

جاده زندگی مشترک - طنز

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. همیشه راه راست را برو
ب. به طرف منزل مادرزن

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز


ازدواج:
الف. آغاز آزاد روابط
ب. ‌پایان روابط آزاد

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. لطفا موالیدتان را کنترل کنید!
ب. یکی کمه، دو تا غمه، سه تا که شد خاطرجَمعه!

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. به سراغ شوهر که می روی تازیانه را فراموش نکن!
ب. کتک زدن ممنوع 

ادامه مطلب ...

مشاهیر کنکوری -2

مشاهیر کنکوری -2

قصد داریم شما را با مشاهیر بیشتری آشنا کنیم البته با این فرض که اگر در زمان حیات این عزیزان کنکور وجود داشت، به چه سرنوشتی دچار می‌شدند.

 

 

نیوتن: از آنجا که این دانشمند علاقه‏ی زیادی به قبول شدن در رشته‏ی ستاره شناسی یا نجوم داشت، از صبح تا شب خودش را در اتاق حبس می‏کرد و برای قبول شدن در کنکور درس می‏خواند. و از آنجا که وقت یک پشت کنکوری بسیار ارزشمندتر از آن است که بیکار و بی‏عار برود و زیر درخت سیب لم بدهد، بنابراین سیبی هم به سرش نمی‏خورد و جاذبه‏ای هم کشف نمی‏شد و الان بنده و شما، تمام اشیاء و آدم‏های دور و برمان در فضا معلق بودیم!

 

 

لیلی و مجنون: اصولاً بسیاری از صاحبنظران معتقدند بیکار نشستن در خانه یکی از مهم‏ترین عوامل و دلدادگی معروف‏ترین عاشق و معشوق تاریخ ادبیات است. اما اگر هردوی این عزیزان در عصر ما زندگی می‏کردند آنقدر درگیر کلاس‏های تست و حل دفترچه‏های تست و مطالعه‏ی ضرایب دروس مختلف و فرم انتخاب رشته و کنکور آزمایشی بودند که سال تا سال هم وقت نمی‏کردند یاد هم بیافتند چه برسد به این که مجنون ظرفی ببرد در خانه لیلی که آش نذری بگیرد و چون لیلی زد ظرفش را شکست را بیافتد در کوچه و خیابان و در اقدامی جلف و سبک بزند زیر آواز که:

اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟  ادامه مطلب ...

مشاهیر کنکوری -1

مشاهیر کنکوری (1)

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‏اید که اگر در زمان دانشمندان، قهرمانان، ورزشکاران، پادشاهان و آدم‏های مهم گذشته کنکور وجود داشت شاید سرنوشت آن‏ها هم عوض می‏شد و چیزی می‏شدند به جز شخصیت‏هایی که امروزه از آن‏ها می‏شناسیم؟ البته چون وقت شما کنکوری‏های عزیز بسیار ارزشمند است، لازم نیست بنشینید و به مصادیق این پیش‏فرض فکر کنید. ما ساعت‏ها و روزها به جای همه شما فکر کردیم و به نتایج احتمالی زیر رسیدیم:

 

مشاهیر کنکوری!

طنز

ادیسون: خوشبختانه وجود کنکور هیچ تغییری در مسیر زندگی این مخترع بزرگ ایجاد نمی‏کند. چون احتمالاً وی پس از مشاهده این‏که به دلیل انتخاب رشته نادرست یا هر دلیل درست دیگری با رتبه 250 هزار در هیچ دانشگاهی قبول نشده، برق از سه فازش می‏پرید و درست در این لحظه سرنوشت‏ساز موفق به اختراع لامپ و سایر اختراعات برقی‏اش می‏شد!

 

طنز

آقا محمدخان قاجار: این شاه قاجار محال بود همان سال اول کنکور قبول نشود چون علاوه بر رشته ‏هایی که آقا پسرها می‏توانند انتخاب کنند، در شرایط اضطراری می‏توانست رشته‏های کاملاً دخترانه را هم وارد فرم انتخاب رشته‏اش کند.

 

طنز

انیشتین: این دانشمند چون بچه (... خوانی) بوده قطعاً در رشته فیزیک با رتبه بالا قبول می‏شد اما پس از فارغ‏ التحصیلی، وقتی می‏دید با این مدرک نمی‏توان کار درست و حسابی دست و پا کرد، می‏رفت کلاس کنکور بازمی‏کرد و خودش از عکس‏های خودش برای تبلیغ کلاس کنکورش استفاده می‏کرد. 
ادامه مطلب ...