خانه‌هایی با داستان‌های ترسناک واقعی!

Image result for scary ghosts


«ست لاوس» عکاسی ‌است که به جرات میتوان گفت زندگی‌اش را با دیدن و عکاسی کردن از خانه‌های ترسناک آمریکایی به خطر انداخته است. قتل‌های فجیع، جادوگری، پرستش‌های‌ مرموز و ترسناک، در مکانهایی اتفاق افتاده است که هیچ کسی شهامت رفتن به آنجا را ندارد. و حالا شما هم نیازی به رفتن به آنجا ندارید چرا که «ست لاوس» عکس‌هایی از آنجا در کتاب «یک داستان ترسناک آمریکایی» به چاپ رسانده است.


بوفالو، نیویورک

این خانه از سال 1968 پس از خودکشی صاحبش خالی و متروک باقی مانده است. به گفته‌ی محلی‌ها، صداهای مرموزی دائما از این خانه به گوش می‌رسد.

 www.dalahoo.com

دیترویت، میچیگان

خانه ای که دو مرد و یک زن همزمان در آن کشته شدند. این حادثه در آگوست 1942 اتفاق افتاد و بعد از آن دیگر کسی داخل آن نرفت.

www.dalahoo.com 

(ادامه مطلب)  ادامه مطلب ...

مواجه شدن با جن در یک راهروی تاریک

Image result for dark school hall pic

این داستان من نیست ولی واقعیت داره...(یا شایدم نداره)

مواجه شدن با جن در یک راهروی تاریک:

من زیاد به داستان هایی که افراد درباره اجنه و روح و... تعریف می کنن اعتقاد ندارم اما اگه راستشو بخواید خودم یکبار با اونا مواجه شدم!

داستان مربوط به حدود دو سال پیشه وقتی 19 سالم بودم توی یک آپارتمان 4 طبقه زندگی می کردیم که طبقه هم کف پارکینگ نداشت اما انتهاش یک راهروی تو در تو و تاریک بود که هشت تا انباری مربوط به واحدها اونجا قرار داشت. و لامپش هم معمولا سوخته بود.
 

هرچند وقت یکبار از پول شارژ ساختمون یه لامپ واسه راهروی انباری ها می خریدن اما لامپ دو سه روز بیشتر دووم نمی آورد و سیاه میشد و می سوخت و ساکنین تقریبا عادت کرده بودند که هر وقت خواستند برن انباری از چراغ قوه گوشیشون استفاده کنن! 
ادامه مطلب ...

یک داستان خیلی ترسناک...فکر نکنم جرعت داشته باشی بخونیش البته بعضی ها...

Image result for scary house pictures
از کودکی علاقه شدیدی به دیدن مناطق جن زده داشتم

از وقتی که فارق التحصیل شدم بهمراه دو دوست صمیمی ام

فرشید و مینا که همدانشگاهی هم بودیم و بعدا فرشید و مینا

ازدواج کردن به سفرهای گروهی میریم و راجب ارواح تحقیق میکنیم…

صبح به آرامی بیدار شدم و دست و صورتم رو شستم در آیینه نگاهی

به خودم انداختم ، تلویزیون رو روشن کردم در یک دستم کنترل و در دست

دیگرم لیوان چایی ام گرفته بودم که یکدفعه صدای جیغ زنانه و بلندی از

اتاقم بلند شد از شدت شوک تکانی خوردم و چایی روی پام ریخت

صدای داد من و جیغ باهم قاطی شده بود

بدو بدو به داخل اتاق دویدم اما کسی آنجا نبود

نگاهی به موبایلم انداختم که صدا از داخلش می امد

آرام قدم برداشتم اسم فرشید روی گوشی افتاده بود

نفس راحتی کشیدم و فوشی نثارش کردم و برداشتم:

الو…سلام سهیل جون…نترسیدی که …

سریعا گفتم: نکبت این صدای مزخرف چی بود؟

خنده ای کرد و گفت: دیروز بلوتوث کردم بعد گذاشتم

رو زنگت تا یه شوکه باحال بهت بدم!!

همین که امدم یه فوش نون و آبدار بهش بدم

گفت: راستی…یه سوپرایز برات دارم 
ادامه مطلب ...

کشتی تایتانیک و نفرین فراعنه

Image result for scary crashed ship

همه ما حتما در مورد کشتی تایتانیک و غرق شدن اون چیزایی خوندیم  و دیدیم ولی اینکه چه جوری این کشتی بزرگ که همه اونو جاوید و غرق نشدنی می دونستند 
با کوه یخی برخورد کرد و غرق شد به جز علل فیزیکی که برای غرق شدن این کشتی بیان شده یه علت متافیزیکی هم برای اون بیان شده که  مربوط به نفرین فراعنه هست طبق نوشته های موجود در اهرام مصر اشخاصی که بخواهند به جنازه های مومیایی شده خانواده فرعون نظری داشته باشند به عذابی جاوید مبتلا می گردند که بعضی از مصر شناسان براین باورند که تاتموس سوم یکی از فراعنه مصر جهت ایجاد رعب و وحشت در میان مردم مان ان عصر و جلوگیری از مقبره ها به کاتبان دستور داده بود تا در کتیبه های  سنگی متن نفرین نامه وی را حک کنند 
در سال 1911 میلادی تاجری فرانسوی به نام رنه موروا که در کشور انگلستان به کار تجارت اشیای قدیمی مشغول بود و در زمینه صنعت کشتی سازی نیز سرمایه گذاری می کرد به همراهی کاپیتان اسمیت ومهندس اندروز به مصر می روند بر حسب تصادف در انجا شاهد خرید و فروش تابوتی قدیمی متعلق به معبد امون  می شوند  

ادامه مطلب ...

شبحی با چشمان گریان

Image result for woman ghost

روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید و زنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند. گاه او در میان دو میهمان که مشغول صحبت بودند ظاهر می شد . یکی از آنها آن را میدید و گفتگو مبدل به حرف های بی سر وته می شد روزینا وپدرش که شیح بر آنها ظاهر می شد نمی توانستند با او رابطه برقرار کنند. تمام ظاهر شدن ها بدقت توسط روزینا یاداشت می شد او سعی داشت تا هویت شبح را حدث بزند . کسی که بیشتر ازهمه مشخصاتش با شبح یکی بود خانم "ایموژن سوبین هو" معشوقه صاحبخانه قبلی بود که بعد از مشاجره ای از خانه اخراج شده بود و در فقر وفلاکت در سال 1878 در گذشته بود. ظهور شبح بعد از یک جلسه ظهور اشباح در سال 1889 متوقف گشت. این ماجرا اگرچه در آن زمان توجه بسیاری را برانگیخت و توسط انجمن تحقیقات روح بدقت مورد مطالعه قرار گرفت فقدان شواهد بیشتر موضوع را از اهمیت انداخت و همگان آنرا به فراموشی سپردند. اما در سال 1958 واقعی شگفت رخ داد. مردی که در نزدیکی آن خانه می زیست شبی از جابرخاست و زنی را در قاب پنجره مشاهده کرد. او لباس دوران ویکتوریا را بر تن داشت سرش را پایین انداخته بود. وبه نظر می رسید به تلخی در دستمالی که بصورت گرفته بود می گریست وقتی مرد از ترس فریادی کشید زن ناپدید شد . مرد چیزی از شبح نشنیده بود و علاقه ای به مسائل فوق طبیعی نداشت بعد از آنکه زن بارها دیده شد که در اتاق ها وپله ها سرگردان بود و گاه به تلخی می گریست. پیدا بود که گذشت زمان آلام او را تسکین نداده است . اما اینکه چرا خانم محل ظهورش را تغییر داده هرگز معلوم نشد ..