همه چیز درباره بازی Far Cry 3

Related image

کمپانی Ubisoft یک سال بی نظیر را پشت سر گذاشت و توانست با عرضه Assassin’s Creed III و چند بازی دیگر عملکرد بهتری نسبت به سایر کمپانی های بازیسازی داشته باشد، اما کار آن ها با سال 2012 به پایان نرسیده است. آن ها هنوز یک دنیای جدید را برای بازی های کامپیوتری در دست دارند. این بازی در E3 گذشته سر و صدای اساسی و یک طوفان بی نظیر به پا کرد. Far Cry 3 که توسط Ubisoft Montreal و 5 استودیوی دیگر این کمپانی ساخته شده، یک تحول بزرگ در این سری و عناوین Open-World در سبک اول-شخص تیراندازی به حساب می آید.

داستان

دیوانه! تعریف شما از دیوانگی چیست؟ فردی که دست به کارهای وحشتناکی می زند، بدون اینکه احساسی نسبت به آن کارها داشته باشد؟ فردی که می تواند انسان های زیادی را بکشد و خم به ابرو نیاورد؟ کسی که از آزار و اذیت دیگران لذت می برد؟ تعریف شما از دیوانه هر چه که باشد، دوست ندارید با چنین فردی روبرو شوید، آن هم درست در زمانی که با دوستانتان به تفریح و خوشگذرانی رفته اید! این اتفاق در Far Cry 3 برای جیسون برودی (Jason Brody)، برادرانش و سایر همراهانش رخ می دهد. گروهی جوان که برای تفریح در یک برنامه پرواز و پرش آزاد ثبت نام کرده اند و اینبار برای این کار برفراز جزیره ای پرواز می کنند که اتفاقات شومی را برای آن ها به همراه می آورد.

در اوج شادی و هیجان، آن ها به یکباره به دست گروهی به رهبری دیوانه ای به نام واس(Vaas) می افتند. واس به راستی یک انسان دیوانه است. او این گروه را زندانی می کند و قصد دارد آن ها را از بین ببرد. سکانس آغازین بازی با فیلمی از کارهایی که این گروه انجام داده اند، شروع می شود. فیلمی که واس در حال تماشای آن است و به نوعی جیسون و گروهش را نیز مسخره می کند. واس عاشق تحقیر کردن دیگران و نمایش دادن قدرتش است. به ظاهر، انسان بسیار نترسی است و حماقت را می توان در او معنا کرد. واس و گروهش جزو بزرگترین گروه های قاچاق انسان و برده به حساب می آیند و به همین دلیل این افراد برای آن ها ارزش بالایی دارند. 

Image result for ‫درباری بازی farcry 3‬‎ 

ادامه مطلب ...

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

پسرها و تقلب در امتحان - طنز


حتی اگر تجهیزاتتان را بگیرند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

حتی اگر تفتیش بدنیتان کردند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

تک تک لباسهایتان را وارسی کنند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

و شما را بی دفاع مقابل برگه امتحان بگذارند


.

.

.

.

باز هم میتوانید...!!!

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز




لطیفه های جالب و خنده دار

لطیفه های جالب و خنده دار- سری 2

یه روز دو تا تنبل میرن بانک میزنن، اولی میگه بیا پولا رو بشمریم.

دومی میگه: ولش کن فردا رادیو میگه!

 

=======================

 

غضنفرمیره دکترمیگه آقای دکترمن فراموشی گرفته‌ام.
دکتر میگه: چندوقته این بیماری رو دارین؟
غضنفرمیگه: کدوم بیماری؟


========================

غضنفر داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میکرده، بهش میگن چرا گریه میکنی؟
میگه: دلم واسه خواننده‌اش میسوزه، طفلکی لال بوده!

 

========================

 

غضنفر به زنش میگه: زن مهریه‌ات را بگذار اجرا تا با پولش خونه بخریم!

 

=========================

 

یه پسره به دوستش میگه: بیا بریم دریا.
دوستش میگه: نه اگه غرقشم مامانم منو میکشه!


==========================

 

آمریکاییه میخواسته غضنفر ضایع کنه می‌برتش تو آمریکا و بهش میگه: زمین را بکن. غضنفر بعد از100متر کندن به یک سیم میرسه، آمریکاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو می‌برتش تو شهرشون و بهش میگه: بکن، آمریکاییه بعد از100متر کندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش موبایل داشتیم!


==========================

 

به غضنفر میگن: نظرت راجع به ماه رمضان چیه؟
میگه: والا خیلی خوبه فقط یه کم زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر میشه!

 

==========================

 

به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست،
میگه: رحمت ایزدی دیگه کیه؟
میگن: نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت،
میگه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی رو وداع گفت،
میگه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
میگن: یعنی رخت از این دنیا بربست،
میگه: منظورتون رو نمیفهمم!
میگن: احمق، بابات مرد،
میگه: احمق خوتی، بابا دیگه کیه!

 

========================

 

غضنفر جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس می‌کرد: تو می‌تونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم!

 

========================

 

غضنفر پسرشو میفرسته دانشکده افسری، دوستاش بهش میگن: درس پسرت که خیلی خوبه بود، بهتر بود میگذاشتی دکتر یا مهندس بشه؟
غضنفرمیگه: نه، آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم!

 

==========================

 

به غضنفر میگن: دوست داری بابات بمیره ارثش به تو برسه؟
میگه: نه، دوست دارم بکشنش تا دیه هم بگیرم!

 

==========================

 

قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!

 

===========================

 

غضنفر میره سیگار فروشی و میگه: آقا سیگار برگ دارین؟
فروشنده میگه: خیر.
غضنفر میگه: پس یک بسته کوبیده بدین!

 

============================

 

غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!


بد شانسی یعنی....

بد شانسی یعنی....

1-بد شانسی یعنی : داری با دوست دختر جدیدت راه میری ، یک دفعه دوست دختر فابریکت میاد و تو قبلا بهش گفتی که به غیر از او هیچ دوست دختر دیگه ای نداری و حالا اون تو رو با یه دختر دیگه میبینه ، خب مسلم دیگه بهترین دوست دخترت میپره .


2:بد شانسی یعنی : تو دانشگاه سر کلاس داری ادای استادتو در میاری ، بعد همینکه صورتتو برمیگردونی ، ببینی استادت پشت سرت واستاده و داشته تمام ارهای تو رو میدیده و دوستای نامردتم اصلا چیزی بهت نگفتن که استاد پشت سرته .


3: بد شانسی یعنی : شب عید میخوای برای دوست و آشنا ای کارت بفرستی ، ولی خطها به قدری شلوغه ، که مسنجر به زور بالا میاد ، چه برسه که بخوای ای کارت بفرستی .


4: بد شانسی یعنی : بدون گواهینامه و به صورت کاملا هیدن گونه ( مخفیانه ) ماشین بابا رو دو در میکنی تا بری دنبال رفقا و برین کمی صفا کنین ، رفقا رو بر میداری ، یه اسکوتر هم تو ضبط ماشین میذاری و به صورت شخله گاز شروع میکنی به رانندگی ، سره اولین چهارراه پلیس بهت گیر میده و به جرم نداشتن گواهینامه ، ماشین باباتو 2 هفته تو پارکینگ میخوابونن .


5: بد شانسی یعنی : جلوی دوستات ادعا میکنی که خدای کامپیوتری ، بعد یه روز یکی از دوستات زنگ میزنه که اگه ممکنه بری و ویندوزشو عوض کنی ، بعد و میری اونجا وبه جای اینکه ویندوزشو درست کنی ، میزنی کامپیوترشو داغون میکنی .


6: بد شانسی یعنی : اون گرگه تو کارتون میگ میگ ( همون گرگه و شتر مرغه ) ، چون ما از بچگیمون یادمونه که اون میخواسته این شتر مرغه رو بگیره و هر دفعه بد شانسی میاره ، خلاصه اینکه به نظر بدشانس ترین شخصیت کارتونی همونه .


7: بد شانسی یعنی : آمار وبلاگت به روزی چند هزار نفر رسیده و داری کلی حال میکنی ، یک  روز کانکت میشی و اسم وبلاگتو وارد میکنی و میبینی پیغام انسداد این سایت توسط مخابرات اومده جلوت و تو اصلا باور نمیکنی اینو و همین امر باعث میشه تا آمارت به یک دهم آمار قبلیت برسه .


8: بد شانسی یعنی : جلوی دوستات ادعا میکنی خدای کانتر استریک و آنریل تورنومنت هستی ، بعد یه روز دوستات دعوتت میکنن گیم نت و میری اونجا میشینی و آنریل و یا کانتر میزنی ، و تنها چیزی که اونوقت تابلو ، اسم تو که همیشه آخری ( با اون همه ادعا )

طنز کارمند نمونه!

طنز کارمند نمونه!

دیشب به خواب دیدم ،گردیده ام نمونه// دربین کارمندان اندر ادارۀ خود

تشویق می نمودند ،کف می زدند مرتب//در آسمان بختم دیدم ستارۀ خود

 

آمد مدیرنزدیک ،با چهره ای گشاده// در دست او دو سکّه با یک سوییچ پیکان
من را به پیش خود خواند ،از بهر اخذ آنها // رفتم گرفتم هردو با دستهای لرزان

 

با حسرتی فراوان ،در من نظاره می شد// ازسوی هم قطاران حتی مدیر بنده
من غرق شادی و شور، اشک از دو دیده جاری// از اینکه گشته بودم در این میان برنده

 

از شدّت مسّرت، از خواب خوش پریدم// دیدم که ظهر نزدیک من توی رختخوابم
با سرعتی فراوان ،سوی اداره رفتم// در طول راه بودم دائم به فکر خوابم

 

وارد شدم اداره ،دیدم به روی میزم// بنهاده آبدارچی یک نامۀ از مدیرم
توبیخ نامه ای بود ،امضای او به زیرش// خواندم چو نامه برخاست صد آه از ضمیرم

 

تاخیرها و غیبت ،شد موجب نکوهش// رویای دیشب من گردید نقش بر آب
گفتم دوباره «جاوید» ، وارونه گشت خوابت// مانند دفعۀ پیش خیری ندیدی از خواب